سفرنامه پياده‌روي اربعين؛ تصويري از لحظه لحظه حضور در يک سفر معنوي

1400/07/04
کارشناس روابط عمومی

https://honarcredit.ir/qui-wq990853177

هنرآنلاين: يکي از سبک‌هاي ادبي، «سفرنامه‌نويسي» است. در اين سبک مشاهدات، شنيده‌ها، رخدادها و تجربيات مکتوب شده با علاقه‌مندان در ميان گذاشته مي‌شود.

پياده‌روي اربعين از بزرگ‌ترين گردهمايي‌هاي سالانه مذهبي در جهان است. اين رويداد به‌منظور جمع شدن در چهلمين روز پس‌ از شهادت امام حسين (ع) در واقعه عاشورا اتفاق مي‌افتد. حضور و گام گذاشتن در اين سرزمين عشق، بهانه مکتوباتي در قالب رمان، سفرنامه و گزارش شده است. روايت دقيق و جذاب از اين سفر و به اشتراک گذاشتن تجربه پياده‌روي اربعين مي‌تواند براي بسياري انگيزه‌اي والا ايجاد کند تا در اين وادي قدم بگذارند.

کتاب‌هايي هم‌چون «اربعين طوبي» نوشته سيدمحسن اماميان، «ازدحام بوسه» به قلم نرگس مقصودي، «عمود 1400» نوشته علي‌اکبر والايي، «ستون 1453» نوشته مسلم ناصري، «احضاريه» نوشته علي موذني، «به صحرا شدم، عشق باريده بود...» گزارشي از راهپيمايي اربعين به قلم غلامعلي حدادعادل، «#جوادي- کجايي؟» به قلم فاطمه تقي‌زاده و «از اين ستون به آن به ستون» نوشته محمدرضا وحيدزاده از جمله متوني هستند که طي سال‌هاي اخير با محوريت قرار دادن پياده‌روي اربعين در قالب‌هاي متفاوتي منتشر شده‌اند. در اين نوشتار مروري داريم بر 6 کتاب که قالب سفرنامه دارند و مورد استقبال مخاطبان قرار گرفته‌اند.

سفرنامه «به سفارش مادرم»

کتاب «به سفارش مادرم» با زيرعنوان بيست و چند روايت از ماموريتي خانوادگي در عراق، نوشته احسان حسيني‌نسب توسط انتشارات به‌نشر منتشر شده است. نويسنده در نگارش اين اثر سعي کرده روايت‌گر زندگي افرادي باشد که شعور حسيني را با شعار حسيني همراه مي‌کنند. او در اجتماع پرشور حسيني، لحظات شورانگيزي را از عشق و ارادت به ساحت سيدالشهدا (ع) مشاهده کرده است. همسفر شدن با افرادي که در يک مسير و با يک هدف مشترک حرکت مي‌کردند، نکته مهمي براي نويسنده است. تجربه تاليف اين اثر، تجربه عيني حسيني‌نسب از رويدادهايي است که در اين سفر به‌واسطه حضور مليت‌هاي مختلف ديده است.

کتاب حاوي 23 روايت است و در بخشي از آن مي‌خوانيم: «در اين سال‌ها مادرم از بين سفرهايي که نمي‌توانست برود، بيشتر از همه، سفر به عراق در ايام اربعين را دوست داشت. مادرم زن بااعتقادي است؛ درست همانقدر که من بي‌اعتقادم. مادرم دوست داشت به عراق سفر کند و در هنگامه پياده‌روي آدم‌ها حضور داشته باشد و بخشي از تاريخي باشد که اين سال‌ها درحال رقم خوردن است. اگرچه بخشي غيرموثر و اگرچه بخشي که با حضور خود اين گردهمايي بزرگ را رونق مي‌دهد؛ اما باشد و به اندازه حضور يک زن پنجاه و چند ساله، اين تنور را گرم نگه دارد. من اما دوست نداشتم... ».

سفرنامه «او يافت مرا»

کتاب «او يافت مرا» با زيرعنوان سفرنامه پياده روي اربعين+کمي مزاح، نوشته رضا عيوضي است. اين اثر با بياني طنز و همراه با مزاح، حال‌وهواي زائران و مسافران مسير پياده‌روي اربعين را به زيبايي هرچه تمام به تصوير مي‌کشد. اين کتاب، در نوع خود اولين کتاب طنز در زمينه سفرنامه پياده‌روي اربعين حسيني(ع) است.

در بخشي از اين کتاب که توسط انتشارات شهيد کاظمي منتشر شده، آمده است: «من خودم به اين نتيجه رسيدم که براي رانندگي در شهرهاي عراق، تنها بلد بودن دو چيز کافي است: راننده، اول بايد نحوه استفاده از گاز، کلاچ، ترمز و فرمان را بلد باشد؛ دوم بايد بلد باشد که بوق بزند! حتي بيش‌تر از اين! به جرات مي‌توان گفت که بوق زدن در فرهنگ رانندگان عراق، از اهميتي برخوردار است که شايد حتي همان گاز و ترمز و کلاچ و فرمان و... هم آن اهميت را نداشته باشند و به عبارتي، بوق زدن در عراق نيمي از رانندگي است. فلذا اگر شما از راننده‌اي که کنار جاده پارک کرده و کاپوت ماشين را بالا داده، بپرسيد که مشکل و خرابي ماشين از چيست؟ هيچ بعيد نيست که او در جواب بگويد: «بوقم کار نمي‌کنه، زاپاس هم ندارم» يا بگويد: «بوقم جوش آورده زنگ زدم بوق‌ساز از شهر، خودش‌ رو برسونه». آن‌قدر که بوق چيز مهمي است در اين‌جا!».

سفرنامه «موکب آمستردام»

بهزاد دانشگر نويسنده کتاب «موکب آمستردام» با به تصوير کشيدن عشق زائران امام حسين (ع)، روايتي از تلاش آنان براي فدا شدن در مسير سيدالشهدا را براي مخاطبان تصوير کرده است. کتاب خرده‌روايت‌هايي است از زائران دوردست سيدالشهدا؛ زائراني که از اروپا به مقصد زيارت پياده امام حسين (ع) رهسپار شده‌اند. زائراني که امام حسين (ع) را نه در کربلا و نجف و قم و مشهد و...، بلکه در قلب اروپا يافته‌اند و دريافته‌اند که عشق حسين (ع) زمين و زمان و مکان نمي‌شناسد.

در بخشي از اين کتاب که از سوي انتشارات عهد مانا نشر يافته است، مي‌خوانيم: «زهرا، 22‌ساله، پرستار، ترک مقيم هلند. تابعيت من هلندي است ولى ترک محسوب مي‌شوم. من در هلند به دنيا آمدم و بزرگ شدم. مادرم در هلند به دنيا آمده و پدرم هم يک‌سالگى به هلند آمده؛ يعني تمام فاميلمان در هلند بزرگ شدند. ما توي هلند در شهر «دن هاگ» زندگى مي‌کنيم و من پرستار هستم. اينجا مدرسه رفته‌ام ولى فرهنگمان را فراموش نکرده‌ام. احکام و باورهاي شيعي برايمان اهميت زيادي دارد. از همان کوچکي عشق امام حسين (ع) را درک کرديم؛ براى اينکه هر وقت يک جرعه آب مى نوشيديم والدينمان مي‌گفتند: «السلام عليک يا ابا‌عبدلله (ع)» بعد از چند وقت والدينم به من فهماندند که من يک سيّد هستم و از فاميل امام‌ حسين (ع). من ايشان را هميشه به عنوان پدربزرگم مي‌شناخته‌ام. وقت نقاشى هميشه يک گنبد طلا مي‌کشيدم، کنارش يک مرد پير و يک دختر کوچک که خودم بودم».

سفرنامه «درنگي در نجف»

کتاب «درنگي در نجف» با زيرعنوان سفرنامه اربعين حسيني، نوشته جواد کلاته‌عربي است و از سوي انتشارات 27 بعثت منتشر شده و بيست قطعه تصوير دارد. نويسنده سعي کرده‌ فارغ از اصول سفرنامه‌نويسي روايتي روان و تصويري شفاف از لحظه لحظه حضورش در اين سفر معنوي به‌عنوان يک «زائر» و «خادم» ارائه کند.

در بخشي از اين کتاب آمده است: «سکوتي که بعد از ساعت نه‌ونيم به‌يک‌باره خودش را نشان داد، يادم آورد کمي تفکر و توجه هم بد نيست. هر کسي قبل از انجام يک کار، حتما براي خودش دليل‌هايي دارد؛ اگر چه درست و نادرست، جدي يا نه‌چندان جدي. اما وقتي در ميدان عمل قرار مي‌گيري و سختي‌هايي را به جان مي‌خري، اين فکرها خيلي جدي‌تر به سراغت مي‌آيد. به جواب بعضي از چراها رسيده‌اي که عازم سفر شده‌اي. البته سهم اين دلايل خيلي کمتر از کششي است که تو را از درون هل مي‌دهد؛ اما بدون ترديد، بعضي جواب‌ها را نگه داشته‌اند و در بين راه تقسيم مي‌کنند. اين‌ها ديگر از جنس دليل و منطق نيستند؛ از جنس شهود و اشراق‌اند. آن‌ها که از دور ايستاده‌اند و با داشته‌هايشان درباره‌ زائران اربعين قضاوت مي‌کنند، دستشان از بعضي چيزها خالي است. بايد «شد» تا فهيمد. در مسير پياده‌روي اربعين، وقتي ساعت از يازده شب گذشته، ذهن و ضمير زائرهاي خسته‌اي که ساعت‌ها راه آمده‌اند، مستعد فهم‌هاي عميق‌تري است. حالا و در سکوت يازده شب به بعد، فقط صداي قدم‌ها شنيده مي‌شود و«راه» و «رفتن» بيشتر خودشان را نشان آدم مي‌دهند. از آن همه گروهي که اسم بردم، الان فقط گروه آخري بيدار است و هنوز راه مي‌رود؛ همان‌ها که تنها آمده‌اند، يا شايد هم چند نفري با هم هستند، اما حال و هواي «شب» و «راه» و «رفتن» گرفته است آن‌ها را؛ مثل من و حسن که دو ساعت است خلوت کرده‌ايم».

سفرنامه «شرحي از بي‌نهايت»

اين کتاب که توسط انتشارات سيادت به چاپ رسيده توسط هوشنگ نظري گردآوري شده است. کتاب در مورد آيين پياده‌روي به طرف کربلاي معلا است که به‌صورت تجربي همراه با تصوير توضيح داده شده و داراي اطلاعات مفيدي است.

در بخشي از اين کتاب آمده است: «در مسير حرکت از نجف اشرف به کربلاي معلي جلوه‌هاي ويژه‌ فراواني مشاهده مي‌شود و ذهن هر انساني را به فکر وامي‌دارد، زيرا عاشقان در حال حرکت شامل زن و مرد در هر رده سني و با شرايط جسمي گوناگون و حتي برخي معلول و بعضي نيز با پاي برهنه و تقريبا از تمامي کشورهاي جهان اين درياي بي‌کران جمعيتي را تشکيل مي‌دهند، به راستي چه قدرتي مي‌تواند چنين جاذبه‌اي داشته باشد تا از هر قشري و از هر مليتي را، با شرايط گوناگون و با چنين عشق و علاقه‌اي وافر به سوي يک هدف واحد به حرکت درآورد».

سفرنامه «سيد من حسيني»

کتاب «سيد من حسيني» با زيرعنوان روايتي از فتح من در پياده‌روي اربعين، نوشته تقي شجاعي است. اين اثر توسط انتشارات شهيد کاظمي منتشر شده. «گروکشي»، «فعلا نه»، «هواپيماهاي لب مرز»، «شهد، آه من»،‌ «گشتم نبود بهتر از اينجا نگرد نيست»،‌ «من سرم هم برود کربلايم را بايد پياده بروم» و «آيا من از هيچ بهترم؟» برخي از عناوين کتاب محسوب مي‌شود.

در بخشي از اين سفرنامه مي‌خوانيم: «کودک مريضي را دست مداح هيات داده‌اند تا برايش دعا کند. مداح، بلندگو را جلوي گريه بلند کودک مي‌گيرد و گريه‌ها بلند مي‌شوند؛ زن‌ها دست بچه‌ها را مي‌گيرند و دور خيمه‌هايي که قرار است دقايقي ديگر آتش بگيرند طواف مي‌کنند؛ با ديدن شعله‌هاي آتش، دل‌ها بي‌اختيار مي‌شکنند. صداي زينب زينب بلند مي‌شود؛ آسمان خاکستري است، ابري است، قرمز است، معلوم نيست... اما هرچه هست آبي نيست... يک شمع به ياحسين تکيه شهر تکيه زده و بي‌صدا دارد تمام مي‌شود؛ گهواره‌اي خالي به تنهايي توانسته اين همه بغض و اشک را به دنبال دست‌هايي که به سمتش دراز شده‌اند به دنبال خود بکشاند؛ غروب سيزدهم محرم، قافله اسراي کربلا از وسط خيابان اصلي شهر مي‌گذرد. شترهايي که بر روي آن‌ها دخترکاني با پوشينه و لباس‌هاي سبز جاي گرفته‌اند و براي آشنايان دوروبرشان از روي جهاز شتر دست تکان مي‌دهند».


تعداد بازدید : 999

یک قاب از صندوق

اخبار صندوق ‌

راه‌های ارتباطی

مرکز تماس

 شماره مرکز تماس: 42713000 (30 خط)

 شماره پیامک مرکز تماس: 500028180

 پست الکترونیکی مرکز تماس : cc@honarcredit.ir

 نشانی صندوق

تهران، خیابان قائم مقام فراهانی، کوچه ششم، پلاک ۱۳، ساختمان هنر

شماره نمابر (فکس) : ۸۸۷۳۰۶۸۸ ; صندوق پستی : ۱۵۸۶۸۵۶۱۱۱

پست الکترونیک : info@honarcredit.ir

پست الکترونیک روابط عمومی : pr@honarcredit.ir

با ما در شبکه‌های اجتماعی